به گزارش وکنا متن زیر ترجمه ایست از مقاله در سایت لایو ساینس که توسط آماندا هیت نوشته شده و سام آریامنش آن را ترجمه نموده ودر کانال افق رویداد منتشر کرده است.آماندا هیدت یک روزنامهنگار و ویراستار ساکن یوتا است که از محیط زیست و بیوتکنولوژی گرفته تا سلامت و تاریخ در زمره علایق وی می گنجند.. آثار او در ساینس، نیچر ونشنان جئوگرافی منتشر می شود او قبلاً یکی از سردبیران نشریه ساینتیست بوده است. آماندا در حال حاضر در هیئت مدیره انجمن ملی نویسندگان علم آمریکا کارمی کند. وی از آزمایشگاه های دریایی ماس لندینگ با مدرک کارشناسی ارشد در علوم دریایی و از دانشگاه کالیفرنیابا مدرک کارشناسی ارشد در ارتباطات علمی(science communication) فارغ التحصیل شده است. ترجمه این مقاله را در ادامه می خوانید:
در سال ۲۰۱۶، دانشمندان مقالهای را با ادعای جسورانه منتشر کردند: زرافه که برای اولین بار توسط زیستشناس سوئدی کارل لینه در سال ۱۷۵۸ به عنوان یک گونه توصیف شد، ممکن است در تمام طول مدت چهار گونه بوده باشد.
نویسندگان در آن زمان گفتند، برخلاف لینئوس، محققان به ابزارهای ژنتیکی مدرن دسترسی داشتند که نشان داد زرافهها بر اساس تفاوتهایی در DNA آنها به خوشههای مجزا تقسیم میشوند، که برخی از آن تفاوت های ژنتیکی “بزرگتر از تفاوت بین خرسهای قهوهای و خرسهای قطبی هستند.”
این خبر موجی را در میان جامعه حفاظت از زرافه ها ایجاد کرد، که به طور ناگهانی به جای یک گونه نیاز به حفاظت از چهار گونه داشتند. اما از همان ابتدا، در مورد این طبقه بندی جدید اختلاف نظر وجود داشت و حتی امروز، اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت – سازمانی که بر فهرست گونه های در معرض خطر و در معرض انقراض نظارت دارد – زرافه را به عنوان یک گونه منفرد، زرافه camelopardalis، با ۹ زیرگونه فهرست میکند.
جزئیات فراوان تعریف گونه را همیشه دشوار کرده است و یک عدم قطعیت اساسی در مورد چگونگی تجزیه موجودات زنده همچنان زیستشناسان را در سراسر جهان آزار میدهد.
در سال ۱۹۴۲، ارنست مایر زیستشناس چیزی را ابداع کرد که شاید پایدارترین مفهوم باشد: مفهوم گونههای بیولوژیکی، که در آن اگر دو موجود زنده نتوانند تولید مثل کنند و فرزندان بارور ایجاد کنند، بهعنوان گونههای مختلف برچسبگذاری میشود. از آن زمان، محققان تعاریفی را بر اساس نسب مشترک (مفهوم گونههای فیلوژنتیک)، ویژگیهای فیزیکی (مفهوم گونههای ریختشناختی) یا بومشناسی مشترک (مفهوم گونههای اکولوژیکی) ایجاد کردهاند، که در آن گونهها با تصاحب جایگاههای مختلف در محیط خود از هم جدا میشوند. در مجموع، حداقل ۱۶ نوع تعریف و به طور بالقوه ۳۲ نوع تعریف از گونه در میان دانشمندان امروزی وجود دارد.
به نظر می رسد هیچ تعریفی بدون استثنا(نقطه ضعفی که مثال نقضی برای تعریف میشود) نیست.
گونههایی وجود دارند که در آنها افراد با یکدیگر بسیار متفاوت به نظر میرسند، و همچنین «گونههای رمزآلود» وجود دارند که یکسان به نظر میرسند اما از نظر ژنتیکی متمایز هستند. هیبریداسیون نیز رایج است، که منجر به حیواناتی مانند لایگر (دورگ شیر و ببر) و بیفالو (تقابلی بین گاو اهلی و گاومیش کوهان دار آمریکایی) می شود. حتی شواهد نشان میدهد که انسانها زمانی با دو انسان باستانی دیگر که معمولاً گونههای جداگانهای در نظر گرفته میشوند، نئاندرتالها و دنیسووانها زاد و ولد میکردند، و این نشان میدهد که در نهایت ممکن است آنقدرها با ما تفاوت نداشته باشند.
جردن کیسی، اکولوژیست مولکولی دریایی در دانشگاه تگزاس در موسسه علوم دریایی آستین، میگوید: برخی از قوانینی که ما تعیین میکنیم کار نمیکنند، و گاهی اوقات بسیار ناکارآمد میشوند، انسان ها ذاتاً می خواهند نظمی در همه چیز برقرار کنند.
اما تعیین تعریف یک گونه فقط یک تمرین آکادمیک نیست – بسیاری از سیاستهای حفاظتی در جهان حول گونهها به عنوان واحد عملی حفاظت[یعنی تعریف گونه باعث میشود در عمل روی موضوع حفاطت از گونه ها تاثیرگذار باشد و تعریف گونه، فقط یک مشکل نظری نیست] ساختار یافتهاند.
در نهایت، سوالات “وجودی” بیشتری را نیز مطرح می کند. اگر چهار گونه زرافه وجود داشته باشد، آیا واقعاً مهم است که یکی از آنها منقرض شود؟
برای پاسخ به این پرسشها، گروهها اکنون گرد هم میآیند تا دستورالعملهایی را برای نحوه نامگذاری و ترتیب دادن گونهها در درخت زندگی و نحوه رسیدگی به اختلافات در زمان بروز آنها ایجاد کنند. زیست شناسان می گویند در واقع، تهیه یک لیست کارآمد از قوانین توافق شده بسیار مهم است، حتی اگر کامل نباشد.
“خیلی آشفته”
مفهوم گونه مفهومی باستانی است. به عنوان مثال، در سال ۳۴۳ قبل از میلاد، ارسطو “تاریخ حیوانات” را نوشت که در آن تفاوت بین حیوانات فردی و همچنین بین گروه ها را توصیف کرد.
اما تا اواسط دهه ۱۷۰۰ بود که مفهوم طبقه بندی – طبقه بندی رسمی موجودات زنده – واقعاً مطرح شد و توسط لینه به یک رشته رسمی تبدیل شد. تاکسونومی برای مدتی شکوفا شد زیرا دانشمندان در سراسر جهان شروع به نامگذاری گونههای جدید کردند، اما با پیشرفت این رشته و موارد مرتبط، ناگزیر درگیریهایی پدید آمدند.
دانشمندان به طور رسمی حدود ۲ میلیون گونه را توصیف کرده اند، و گونه های دیگر به طور مداوم بر اساس شواهد جدید اضافه یا طبقه بندی می شوند.
مشکل این است که دانشمندان نمی توانند بر روی یک تعریف جهانی توافق کنند که بتواند موجودات را به گونه ای متنوع و گوناگون مانند پستانداران، پرندگان، ماهی ها، گیاهان و باکتری ها طبقه بندی کند. با این حال، برخی دیگر استدلال میکنند که آیا اصلا چنین تمرینی مفید است یا خیر، با اشاره به اینکه دانشمندان قرنها در غیاب اجماع ادامه دادهاند و همچنان باید این کار را انجام دهند زیرا موجودات جهان با سرعتی سرسامآور از بین میروند.
تری گاسلینر، زیستشناس تکاملی و متخصص طبقهبندی در آکادمی علوم کالیفرنیا که هزاران مورد را کشف کرده است میگوید: ما برخی گونهها را حتی قبل از اینکه نامی بر روی آنها بگذاریم از دست میدهیم، و بنابراین باید برای پیشبرد اهداف حفاظتی خود به تلاش ادامه دهیم.
دانشمندان امروزی به روش های مختلفی با مشکل گونه ها برخورد می کنند. برخی تلاش میکنند تعاریف موجود را با روشهای مدرن تطبیق دهند، از جمله با تغییر نام مفهوم گونههای بیولوژیکی مایر به عنوان مفهوم گونههای ژنتیکی، که هنوز ناتوانی در تولید مثل را نشان میدهد، اما مکانیسم را به طور خاص به ناسازگاری ژنتیکی مرتبط میکند.
مفاهیم بسیاری در علم وجود دارند که فاقد معنای واحد هستند، و ما هنوز با وجود یک فضای عدم قطعیت، به خوبی آن را مدیریت می کنیم.
یویچی آمیتانی، دانشگاه آیزو
دیگران به توسعه ایده های جدید ادامه می دهند. Jeannette Whitton، زیستشناس تکاملی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، مفهوم جامعه تولیدمثلی گذشتهنگر را توسعه داد. این مفهوم بهجای اتخاذ یک تعریف دقیق، دانشمندان را تشویق میکند تا عدم قطعیت را بپذیرند و تصدیق کنند که گونهزایی یک فرآیند پیوسته است – ارگانیسمهایی که امروزه مشاهده میکنیم توسط نیروهای گذشته شکل گرفتهاند.
در نظر گرفتن این دیدگاه کلنگر، که جنبههایی از چندین تعاریف موجود را در بر میگیرد، به این معنی است که دانشمندان همچنان میتوانند پیشبینی کنند یا پدیدههای طبیعی را حتی در غیاب یک تعریف روشن توضیح دهند. Whitton میگوید که هفت سال طول کشید تا او و یکی از همکارانش بر روی یک زبان نهایی کنار بیایند(اتفاق نظر کنند)، تا حدی به این دلیل که آشتی دادن ایده های متضاد خودشان چقدر چالش برانگیز بوده است.
هنوز دیگران برای کنار گذاشتن مشکل گونه ها استدلال کرده اند و خاطرنشان می کنند که این سؤال ممکن است باعث حواس پرتی شود. یویچی آمیتانی، دانشیار ارشد زیست شناسی در دانشگاه آیزو در ژاپن، در سال ۲۰۲۲ خاطرنشان کرد که ترس دانشمندان مبنی بر اینکه فقدان اجماع منجر به اختلال در ارتباطات می شود و مقایسه تحقیقات را غیرممکن می کند، درست از آب در نیامده است.
او گفت: مفاهیم زیادی در علم وجود دارند که معنای یکپارچه ندارند، و ما هنوز در آن فضای عدم قطعیت به خوبی کار را مدیریت میکنیم. وی اضافه کرد که به نظر می رسد چیزی در مورد ایده “گونه” وجود دارد که “یک واکنش احساسی قوی را تحریک می کند.”
مقابله با «آنارشی تاکسونومی»
از بسیاری جهات، با بحث های شدید در ادبیات علمی، حفظ و نگهداری جایی است که آن احساسات به جوش می آید. در سال ۲۰۱۷، لزلی کریستیدیس، یک تاکسونومیست در دانشگاه کراس جنوبی استرالیا، در مقالهای استدلال کرد که انفجار مداوم گونههای تازه توصیفشده توسط زیستشناسی_چیزی که او آن را “آنارشی طبقه بندی” می نامد_هدایت منابع یا جلب حمایت را برای محافظان محیط زیست چالش برانگیز می میکند.
کریستیدیس میگوید که این ایده واقعاً بحث برانگیز بود و بیش از ۱۸۰ دانشمند را بر آن داشت تا یک “سرزنش عمومی” را مطرح کنند. اما کریستیدیس اصرار میورزد که او هرگز نمیخواست بگوید که طبقهبندی جایی در حفاظت ندارد. در عوض، او گفت که از یک چارچوب واحد برای نامگذاری گونههای جدید و مدیریت اختلافات دفاع میکند.
در واقع، همانطور که دانشمندان ابزارهای پیچیدهتری را توسعه میدهند که طبقهبندی را با ژنومیک، مطالعات برچسبگذاری، مدلسازی و حتی یادگیری ماشینی ترکیب میکند، واضح است که راهحل بهینه احتمالاً یک تعریف یکدست نخواهد بود.
حتی این درست نیست که کاوش برای گونه های جدید به ناچار منجر به گونه های بیشتر می شود. هنگامی که توماس نیر، زیست شناس تکاملی در دانشگاه ییل، تاریخچه تکامل ماهی ها را بررسی می کند، اغلب متوجه می شود که گونه های جداگانه، از جمله چندین ماهی محبوب، در واقع یکسان هستند.
نیر میگوید: ما باید اجازه دهیم علم ما را به جایی که میخواهد هدایت کند، و این لزوماً همیشه به گونههای بیشتر مربوط نمیشود.
گروه های کاری اکنون در تلاش برای ایجاد دستورالعمل های جدید هستند. برای مثال، کاتالوگ زندگی قوانینی را برای نامگذاری در هر قلمرو زندگی ایجاد میکند، در حالی که گروههای دیگر در حال حک کردن قطعات کوچکتر از پازل هستند. ثبت جهانی گونه های دریایی در حال ردیابی گونه های دریایی است، در حالی که گروه تخصصی گربهسانان در حال ارزیابی مجدد طبقه بندی گربه سانان جهان است.
کریستیدیس تلاشهایی را برای ادغام سه فهرست موجود از گونههای پرنده رهبری میکند و امیدوار است گزارشی را در اواخر امسال منتشر کند. او گفت که پس از یک مقاله بحث برانگیز در سال ۲۰۱۶ تعداد گونههای پرندگان را بر اساس یک تعریف جدید دوبرابر کرد، این میدان به وضوح باید محاسبه شود. او گفت خوشبختانه، تلاشهای این گروه نشان میدهد که اغلب میتوان به اجماع – توافق جهانی – پس از ارائه همه شواهد دست یافت و در نتیجه قضاوت در مورد اینکه کدام گونه بیشتر به حفاظت نیاز دارند آسان تر خواهد بود.