به گزارش وکنا به نقل از خبرگزاری حوزه دحوالارض را میتوان سرآغاز حیات بشری و به تعبیر لطیفتر سرآغاز زندگی در دنیا دانست که آفریدگار گردانسپهر برای انسان رقم زده است تا بر اساس آیه «إنی جاعل فی الارض خلیفة»؛ (بقره/۳۰) انسان کامل در زمین مستقر و «حتی تمتعه فیها طویلاً» محقق شود؛ چراکه زمین بیانسان کامل و خلیفة الله همچو جسم بیجان است و لذا فرمودند: «لولا الحجة لساخت الارض بأهلها».
حجت الاسلام علی اکبر بخشی در مطلبی به موضوع «حقیقت و چیستی دحوالارض» پرداخته و اینگونه نوشته است:
مقدمه: دحوالارض یکی از وقایع مهم عالم طبیعت و به معنای گسترده شدن خشکی سطح زمین بعد از آبگرفتگی کامل آن است؛ آب سراسر سطح کره زمین را پوشانده بود و جای خشکی وجود نداشت و اثری هم از موجودات خشکی از جمله انسان نبود. بنابراین دحوالارض را میتوان سرآغاز حیات بشری و به تعبیر لطیفتر سرآغاز زندگی در دنیا دانست که آفریدگار گردان سپهر برای انسان رقم زده است تا بر اساس آیه «إنی جاعل فی الارض خلیفة»؛ (بقره/۳۰) انسان کامل در زمین مستقر و «حتی تمتعه فیها طویلاً» محقق شود؛ چراکه زمین بیانسان کامل و خلیفة الله همچو جسم بیجان است و لذا فرمودند: «لولا الحجة لساخت الارض بأهلها».
دحوالارض از دیدگاه آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی (ره)
عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» مینویسد: «خدای تبارک و تعالی در این روز [دحوالارض] زمین را برای سکنای بنیآدم و تعیش آن بنا فرمود و زمین و هرچه از نعمات در آن است، حتی بدنهای ما و ارزاق ما تماماً از چیزهایی است که در این روز از رحمت حق انتشار یافته است… پس عارف مراقب برای روز دحوالارض به ازای تمام این نعمتها شکری بر خویشتن واجب میبیند.»
دحوالارض در قرآن و روایات
خداوند در دو جای کتابش به واقعه دحوالارض اشاره دارد؛ یکی در آیه: «والارض بعد ذلک دحاها»؛ (نازعات/۳۵) و دیگری در آیه: «والارض و ما طحاها»؛ (شمس/۶) «طحو» مرادف «دحو» است؛ چنانچه فخرالدین طریحی در مجمع البحرین گوید: «والارض بعد ذلک دحاها؛ أی سبطها» و ذیل ماده «طحو» گوید: «طحوته مثل دحوته أی بسطته…»
در کلمات معصومین از این روز به عظمت یاد شده و به دلیل ارتباط آن با عالم تکوین، در شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم، اعمالی برای این روز اختصاص یافته که عمدهترین آن روزه است و از قضا روزه این روز، یکی از آن چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز گشته است و این خود نزد اهل خرد نکتهای در خور توجه است.
آقا ملکی تبریزی در «المراقبات» روایتی را از مولود کعبه حضرت علی علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: «هر کس در این روز، روزه بدارد و شب آن را قیام به نماز کند، عبادت صد سال باشد.» شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح گفته: «در روایتی روزهاش، روزه هفتاد سال است و در روایت دیگری کفاره هفتاد سال. از برای این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل، دو عمل وارد است: اول نمازی که دو رکعت است در وقت چاشت که در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره «والشمس» بخواند و بعد از سلام بخواند: لا حول و لاقوة إلا بالله العلی العظیم. پس دعا کند و بخواند: «یا مقیل العثرات…»، دوم خواندن این دعا است: «اللهم داحی الکعبة و فالق الحبة…»
گفتی است که در برخی از کتب، زیارت حضرت امام رضا علیه السلام از افضل اعمال مستحبه در روز دحو الارض دانسته شده است.
علت دحوالارض
اگر کسی بگوید که دحوالارض یک واقعه غیرطبیعی است که علتی ماوراء طبیعی دارد، بیشک تیر در تاریکی رها کرده و نزد اهل فن گزافهگویی کرده است.
از دل طبیعت برخاستن واقعه دحوالارض بر کسی پوشیده نیست و این میطلبد که علت آن نیز به اذن الله از عالم طبیعت باشد که از معصومین علیهم السلام منقول است که «ابی الله أن یجری الامور إلا باسبابها»؛ مسئله دحوالارض را فلاسفه در بخش طبیعیات آن و نیز علمای فن هیأت مورد کنکاش و بررسی قرار دادند که هر کدام به نتایج مشترکی در مورد علل وقوع دحوالارض رسیدهاند که چکیده آن در اینجا میآید:
در علم شریف هیأت از ده دایره عظیمه بحث میشود که دایره معدل النهار و دایره منطقةالبروج از آن جملهاند.
معدلالنهار همان دایره استوایی سماوی است که همه عالم را به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم میکند و به عبارت دیگر اگر دایره استوایی ارضی، یعنی خط استواء بزرگ شود و بالا برود، با دایره معدلالنهار یکی میشود و لذا به آن دایره استوای سماوی نیز گویند؛ صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.
دایره منطقةالبروج همان مداری است که بروج دوازدهگانه در آن مستقراند و خورشید نیز در حرکت ثانیه خودش در آن مدار حرکت میکند و از آن هیچگاه خارج نمیشود و لذا به این دایره، دایره شمسیه نیز گویند.
این دو دایره عظیمه را در تطورات زمانی حالت انطباق و انفتاح پیش میآید که علمای هیأت با اقتباس از آیه «أولم یر الذین کفروا أن السماوات و الارض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء حی افلا یؤمنون؛ (انبیاء/۳۱) آیا کافران ندانستهاند که آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زندهای را از آب آفریدیم؟ آیا ایمان نمیآورند؟» به این دو حالت به ترتیب رتق و فتق گفتهاند.
در علم هیأت ثابت است که هر گاه دایره عظیمه منطقةالبروج در سطح دایره معدلالنهار قرار گیرد و دو دایره بر هم منطبق و متحد (رتق) شوند، تغییراتی در عالم جسمانی پدید میآید که از شاخصترین آن تغییرات، همین آبگرفتگی تمام سطح کره زمین است که لزوماً موجودات بری دیگر جایی برای حیات نخواهند داشت.
دحوالارض از دیدگاه علامه حسنزاده آملی(ره)
علامه حسنزاده آملی در رساله رتق و فتق بیان کردند: «در انطباق مذکور انقراض عمر و دوره جانوران خشکی لازم آید، نه حیوانات دریایی، پس باید حیوانات دریایی در بقای طبیعی و حفظ و اصالت انواع، پایدارتر از بریها باشند.»
پس از مدتهای طولانی، دایره عظیمه منطقةالبروج از دایره عظیمه معدل انفتاح (فتق) مییابد و از سطح آن جدا میشود که بر اثر آن، آب از برجستهترین نقطه زمین و به اصطلاح هیویون از قبةالارض کنار میرود و بدین سان سطح خشکی زمین نمودار میشود و به مرور زمان این پدیده گسترش مییابد که همین دحوالارض معروف است.
علامه حسنزاده آملی در رساله رتق و فتق میفرمایند: «وقتی که دایره شمسیه در سطح دایره استوای سماوی قرار گرفته است و با او متحد شده است، آب همه جای کره را فرامیگیرد و روزگار این دوره آدمیان به سر میآید و پایان مییابد. دوباره دایره شمسیه از دایره استوای سماوی انفتاح مییابد [و] باز دحوالارض پدید میآید و بسان دوره گذشته، خلقت آدم پیش میآید. دحوالارض، گسترده شدن زمین از قبةالارض است؛ بدین سبب که شعاع استوایی زمین اطول از شعاع قطبی آن است.» (نقل به اختصار)
میل کلی چیست و وضعیت دو دایره مذکور در حال حاضر چگونه است؟
وقتی که دو دایره عظیمه منطقة و معدل در حال انفتاح قرار دارند، یکدیگر را در دو نقطه متقابل که محل تقاطع آن دو دایره است، تنصیف میکنند. آن دو نقطه را، دو نقطه اعتدال گویند که یکی نقطه اعتدال ربیعی و رأس حمل و دیگری نقطه اعتدال خریفی و رأس میزان است.
بدیهی است که در این حالت، فاصلهای بین آن دو دایره وجود دارد که اهل فن به نهایت دوری دایره منطقه از دایره معدل را میل کلی یا میل اعظم گویند.
به اجماع اهل هیأت این فاصله کم و زیاد میشود و به تعبیری دو دایره نسبت به هم قرب و بعد پیدا میکنند که نهایت قلت آن همان اتحاد دو دایره است البته برخی گفتند که میل کلی تا هشت درجه انتقاص مییابد و دوباره رو به ازدیاد مینهد.
علامه حسنزاده در رساله رتق و فتق میفرمایند: «ارصاد قدیم و حدیث اتفاق دارند که میل کلی به تدریج رو به انتقاص میرود؛ بدین وجه که دایره استوای سماوی بر جای خود ثابت است و دایره شمسیه بدان نزدیک میشود. مقدار نقصان در هر سال شمسی قریب نصف ثانیه فلکی و به تحقیق ۴۶۸/۰ ثانیه است.» هم ایشان در رساله میل کلی میفرمایند: «انتقاص میل کلی مطلبی مسلم است که در آن هیچ شک و شبههای راه نمییابد.»
به تصریح محققین، میل کلی در حال حاضر ۲۳ درجه و ۲۵ دقیقه و حدود ۵۰ ثانیه فلکی و رو به انتقاص است و اینکه دایره منطقه چه مدت دیگر با معدل منطبق میشود و آبگرفتگی کامل در سطح زمین رخ میدهد؟ جناب علامه حسنزاده آملی در کتاب شریف «دروس معرفة الوقت و القبلة» فرمودند: «ویلزم مما ذکر أن ینطبق منطقة البروج مع المعدل بعد مضی ۱۸۶۰۰۰ سنة تقریباً» که در نتیجه مجدداً آب تمام سطح کره زمین را فرامیگیرد و زمین در انتظار دحوی دیگر میماند.
دحوالارض واحد یا متعدد؟
با توجه به مطلب گفته شده این سؤال قابل طرح است که آیا دحوالارض بر تعیین مکان کعبه مقدم است کما اینکه ظاهر آن چنین مینماید؛ یعنی هر نقطهای که در حادثه دحوالارض زودتر از نقاط دیگر زمین سر از آب بیرون آورد و بهعنوان خشکی نمودار شود، بهعنوان کعبه تعیین میشود، یا عکس آن ثابت است؟ یعنی آن مکان مقدس قبل از دحوالارض معین است و حادثه مذکور تنها نقاب را از چهره دلربای مکان کعبه کنار میزند و آن را به جهانیان معرفی مینماید که پریرویی تاب مستوری ندارد.
در تفسیر نورالثقلین و کنزالدقایق ذیل آیه کریمه: «والأرض بعد ذلک دحاها»؛ روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که در آن جناب ابوحمزه ثمالی سؤالی درباره کیفیت پیدایش کعبه میپرسد و امام علیه السلام جوابی میفرمایند که فرازی از آن جواب چنین است: «إن الله خلقه قبل الأرض ثم خلق الأرض من بعده فدحاها من تحته»؛ یعنی همانا خداوند بیت عتیق را قبل از خشکی زمین آفریده است و خشکی را از زیر آن گسترش داده است.
همچنین در کتاب الفرقان فی التفسیر القرآن این روایت مذکور است که مردی از امام امیرالمؤمنین علیه السلام مولود کعبه میپرسد که چرا مکه را مکه مینامند؟ و امام علیه السلام در جواب فرمودند: «لأنّ الله مکّ الأرض من تحتها أی دحاها»؛ یعنی بدان سبب که خداوند خشکی زمین را از زیر آن گسترش داده است.
در بحارالانوار نیز منقول است که «سأل الشامی امیرالمؤمنین علیه السلام لم سمیت مکة أم القری؟ قال لأنّ الأرض دحیت من تحتها»؛ (بحارالانوار/ج۹۶/ص…)
در وقت انطباق دایره منطقةالبروج با دایره معدلالنهار، بارش بارانهای فراوان و جوش و خروش دریاها و اقیانوسها تا بدانجا ادامه مییابد که تمامی سطح خشکی زمین به تدریج در زیر آبها فرو میرود. پس از آن آسمانها به مدت طولانی از بارش امساک میکنند تا اینکه بار دیگر دو دایره مذکور از یکدیگر انفتاح یافته از هم جدا میشوند. در این شرایط روایاتی وجود دارد که حاکی از آن است که بادهای سهمگین بر دریاها وزیدن گرفته و امواج بلندی در سطح دریاها ایجاد میشود و آبها بر آبها کوبیده میشوند. از برخورد امواج با یکدیگر، کفی ایجاد میشود و این کف بهقدری زیاد میشود که کوهی از کف در نقطهای نمایان میشود. بیت عتیق در حقیقت همین کوه از کف است که از جهت وجودی، مقدم بر پدیدار شدن خشکی و به اصطلاح دحوالارض است.
در تفسیر نور الثقلین و تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، ذیل آیه کریمه سیام سوره مبارکه نازعات آمده که جناب ابرش از حضرت امام صادق علیه السلام در مورد آیه «أ ولم یر الذین کفروا أنّ السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما»؛ پرسید که رتق و فتق آسمانها و زمین به چه معناست؟ امام علیه السلام فرمود: «یا ابرش! هو کما وصف نفسه «و کان عرشه علی الماء» و الماء علی الهواء و الهواء لا یحد و لم یکن خلق یومئذ غیرهما و الماء عذب فرات فلما اراد الله أن یخلق الأرض أمر الریاح فضربت الماء حتی صار موجاً ثم أزبد فصار زبداً واحداً فجمعه فی موضع البیت ثم جعله جبلاً من زبد ثم دحی الأرض من تحته و هو قول الله تعالی: إن اول بیت وضع للناس ببکة مبارکا»؛ یعنی معنای آیه چنان است که خودش در کتابش فرمود: «و کان عرشه علی الماء» پس خداوند وقتی اراده کرد زمین را بیافریند (مراد در اینجا فراهم نمودن سطح زمین برای زندگی انسان است که توضیحش سابقاً در ضمن روایتی آمده است) به باد امر فرمود که بر سطح آبها کوبیده شود و چنان بود که موجهای عظیمی پدید آمد و بر روی آبها کف ایجاد شد و کفی واحد در مکان خانه خدا جمع گردید، پس از آن کف کوهی بزرگ پدید آمد و سپس زمین از زیر آن گسترده شد (مراد گسترش نفس زمین نیست بلکه خشکی آن است)…»
مولود کعبه حضرت وصی امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه نودویکم نهجالبلاغه فرمود: «کبس الأرض علی مور امواج مستفحلة و لجج بحار زاخرة تلتطم أو اذیّ امواجها و تصطفق متقاذفات أثباجها و ترغو زبداً کالفحول عند هیاجها… و سکنت الأرض مدحوة فی لجة تیاره…»؛ یعنی خداوند خشکیهای زمین را بر روی امواج پر هیجان و دریاهای مملو از آب قرار داد، قسمتهای بالای امواج را متلاطم ساخت و آنها که به هم میخوردند را به حرکت در آورد تا لایهای از کف همانند کفهای دهان شتر در وقت مستی، بر روی آنها پدید آمد… و خشکیهای زمین در دل امواج گسترده شد.»
دو نکته مهم
از نکات لطیف در مسئله دحوالارض یکی این است که آن نقطه از سطح زمین که نخستین بار سر از آب بیرون میآورد را کسی جز خداوند تبارک و تعالی مالک نمیشود و لذا در روایات از آن به «بیت عتیق» تعبیر شده است مثل این روایت که ابانبن عثمان از امام باقر علیه السلام پرسید: «لم سمی البیت العتیق؟» یعنی بیتالله الحرام به چه سبب عتیق نامیده شد؟ حضرت فرمود: «هو بیت حر عتیق من الناس لم یملکه احد». (وسایلالشیعه/ج۱۳/ص)
نکته دیگر: اهل معنا گفتهاند که از اسرار این مطلب که حاجی در حج تمتع موظف است تا در روز هشتم ذیالحجه در مکه مکرمه احرام ببندد و اعمال خود را به سمت عرفات ادامه بدهد، موافقت آن اعمال با نحوه انتشار خشکی زمین از کعبه تا عرفات است. در این زمینه روایتی نیز از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمودند: «إن الله دحا الأرض من تحت الکعبة إلی منی ثم دحاها من منی إلی عرفات…». (تفسیر نورالثقلین/ج۵/ص)
دحوالارض در حقیقت دحوالإمامة است
آن نقطه از سطح زمین که همچو جزیره زودتر از دیگر نقاط زمین نمایان میشود، علاوه بر اینکه قابلیت دارد تا قبله تمام مسلمانان عالم و مرکز اجتماع آنها قرار گیرد، این قابلیت را نیز دارد که مولد وصی بلافصل حضرت خاتم انبیاء هم تعیین شود. به نقل علمای فریقین، امام امیرالمؤمنین علیه السلام که طبق آیه مباهله و کریمه «وانفسنا و انفسکم» با جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اتحاد وجودی داشته، در کنار رکن یمانی و در درون کعبه از فاطمه بنت اسد متولد شد و این وصف خاص یعنی مولود کعبه بودن از اوصاف ملوکانه حضرت علی علیه السلام است؛ چنانچه ابیالحسن اربلی در کشف الغمة گوید: «ولد علیه السلام بمکة فی بیت الحرام و لم یولد فی البیت الحرام احد سواه و لا بعده و هی فضیلة خصه الله اجلالاً له».
بنابراین باید گفت که خداوند متعال اراده فرموده تا مکان کعبه را با دحوالارض به انسانها بنمایاند و بنای کعبه محل ظهور و تجلی امامت باشد و لذا نتیجه این میشود که دحوالارض اگر چه به ظاهر گسترش خشکی است، ولی در باطن گسترش ولایت و امامت معصومین و ذوات مقدسه است و چون کره زمین مرکز عالم کیانی محسوب میشود، پس روز دحوالارض را میتوان روز دحوالإمامة نامید.
در اینجا اگر چه دحوالارض تقدم زمانی بر دحوالإمامة دارد، ولی اهل نظر بر آنند که دحوالإمامة تقدم رتبی بر دحوالارض دارد و به تعبیری علت دحوالارض، همانا نور ولایت و امامت میباشد که بر هر چیزی مقدم است و لذا امام امیرالمؤمنین در روایتی فرمودند: «کنت وصیاً و آدم بین الماء و طین»؛ (عوالی اللآلی/ج۴/ص۱۲۱) و نیز از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که فرمودند: «کنت أنا و علی نوراً بین یدی الله عزوجل من قبل أن یخلق الله آدم بأربعة عشر الف سنة»؛ (ارشاد القلوب/ج۲/ص۲۱۱)
هرچه گفته آید سخن دوست خوشتر است در خاتمه توفیق انجام عبادات مخصوصه در این روز و تقرب به حضرت حق و توسل به ذیل عنایات ذوات مقدسه معصومین را مسئلت دارم.