به گزارش وکنا دکتر آرش رستگار از اعضای هیئت علمی دانشکده ریاضی دانشگاه شریف و از مدال آوران المپیادی اسبق این دانشکده در مجموعه یادداشت هایی که برای سایت ژرفا نوشته است به روایت خود از این دانشکده و دوران حضورش در آن پرداخته است. بی شک این روایت از سوی کسی که خود در متن امور بوده است میتواند برای همه علاقمندان، دانشجویان، دانش آموزان و حتی اساتید رشته ریاضی و فعالان علوم پایه در کشور مفید باشد. بخش اول این یادداشت در ادامه آمده است :
المپیاد ریاضی در ایران
▫️دکتر تابش و دانشکده ریاضی دانشگاه شریف در دستاوردهای المپیاد ریاضی در ایران بسیار نقش داشتند. سیستم همیاری و استفاده از المپیادیهای آینده بسیار مفید بود و دکتر تابش در مدیریت المپیاد نقش کلیدی و تمام کننده داشت. خیلیها سعی میکردند حرکت المپیاد را از آن خود کنند و ایده خود بدانند.
▪️تیم ما آمادگی خود برای شرکت در مسابقات بینالمللی را مدیون شریف بود و تا سالها این وابستگی به شریف به عنوان یک تکیهگاه ادامه داشت.
▫️از طرف دیگر بیشتر دانشجویان المپیادی شریف را برای ادامه تحصیل انتخاب میکردند و بسیاری در رشته ریاضی ادامه تحصیل میدادند و برگزاری دورههای آموزشی در دانشکده ریاضی در این مسئله بیتأثیر نبود، ولی نباید فراموش کرد که این دانش آموزان در دبیرستان تربیت شده نظام آموزشی برنامهریزی شده توسط شاگردان دکتر مصاحب بودند و موفقیت المپیاد در آن سالها به زحمات دکتر مصاحب تکیه زده بود.
دانشجو و المپیاد
امکاناتی که شریف در اختیار دانشجویان ریاضی خود قرار میداد بینظیر بود. من اجازه داشتم در ترم دوم تحصیلم در درسهای ارشد هندسه منیفلد و سیستمهای دینامیکی حقیقی دکتر شهشهانی بنشینم و در ترم سوم درس سیستمهای دینامیکی مختلط را برداشتم. تقریبا اجازه داشتم تمام دروس پیشرفته را بدون رعایت پیشنیاز بردارم.
درسهای ارشدی که در طول سه سال تحصیلات کارشناسیم برداشتم از دروس ارشدی که دانشجویان ارشد برمیداشتند بیشتر بود.
این شرایط تا چند سالی برای دانشجویان المپیادی و غیرالمپیادی ادامه داشت تا اینکه کم کم دانشکده به نتیجه رسید که عدم رعایت پیشنیازها برای دانشجویان قوی مفید نمیباشد.
در آن زمان یک دانشجوی کارشناسی تمام ریاضیات تا پایان قرن نوزدهم را در دوران تحصیل خود یاد میگرفت و سیستم این آزادی را داشت که درسهای متنوعی برای دانشجویان ارائه نماید و انصافا این دروس طرفداران زیادی هم داشت. از لحاظ ساختار علمی سیستم پایههای محکمی داشت و این را مدیون مدیریت علمی دکتر شهشهانی بود و از لحاظ ساختار اجرایی، سیستم انعطاف بینظیری داشت و این را مدیون مدیریت اجرایی دکتر تابش بود.
برداشتن آزادانه دروس مخصوص دانشجویان المپیادی نبود، بسیاری از دانشجویان طاقت برداشتن درسهای مشکل، همپای المپیادیها را نداشتند و بسیاری هم که طاقت داشتند دانشجویان قویای بودند، که احساس میکردند در جمع المپیادیها پذیرفته نمیشوند و دانشکده آنها را به عنوان دانشجوی برجسته همانند المپیادیها به رسمیت نمیشناخت.
المپیادی بودن همچون مهری بر پیشانی شده بود، که نداشتن این مهر جبرانناپذیر به نظر میرسید و چون مربوط به دوران دبیرستان و قبل از ورود به دانشکده بود راهی برای دستیابی به این مهر وجود نداشت. البته رتبه آوردن در مسابقات دانشجویی ریاضی میتوانست اندکی جبران نماید.
بسیاری از دانشجویان برجسته غیرالمپیادی که در مسابقات دانشجویی رتبه آوردند و یا در تیم شریف جای گرفتند کم کم در جمع المپیادیها و مسئله حلکن ها پذیرفته شدند. احترام پیدا کردند.
در این بیعدالتی هر چه به دنبال مثال میگردم، دکتر تابش یا دکتر شهشهانی را مقصر نمیبینم. هر کدام جمع بزرگی از دانشجویان غیرالمپیادی را زیر سایه خود داشتند.
بلکه دانشکده را به عنوان یک کل مقصر میبینم که این بیعدالتی و نارضایتی را مشاهده نکرد و در برابر آن اقدامی انجام نداد و در نهایت این مشکل حل نشده باقی ماند.
در سالهای اخیر که تعداد دانشجویان المپیادی که به رشته ریاضی میآیند رو به افول گذاشت این مشکل به مرور محو شد ولی این همگام با افول دانشکده ریاضی بود، که بررسی چگونگی و علل این افول موضوع اصلی این نوشتار میباشد.
وقتی تعداد المپیادیها کم شدند سطح دانشکده در مسابقات بینالملی هم افول کرد.
در سالهای اول شریف جزو سه دانشگاه برتر در بین دانشکدههای ریاضی دنیا قرار داشت، ولی امروز رسیدن به این سطح در دسترس به نظر نمیرسد.
دانشجویان به طور جدی در مهارتهای حل مسئله ضعیف شدهاند و نظام آموزشی دانشکده نیز این ضعف را حمایت میکند و البته این همه ریشه در نظام آموزشی دبیرستان دارد که به آن مفصلا خواهیم پرداخت.
المپیاد دانشجویی داخلی نیز هرگز رونقی که باید را پیدا نکرد چرا که تشویقهای لازم برای حمایت از دانشجویان برتر آن وجود نداشت.
جوایز معنوی در موفقیت مسابقات دانشجویی بسیار اهمیت دارند و عدم توجه به این انگیزهها میتواند زحمات برگزارکنندگان را به باد فنا دهد.
ادامه دارد…