آیا جهان آغازی داشته است؟ آیا پیش از آغاز جهان نیز زمان وجود داشته یا زمان در آغاز جهان آفریده شد؟این پرسشی کهن است که اگوستین[۱] در کتابهای اعترافات[۲] و مدینه الهی[۳] آن را بررسی کرد. اگوستین با این احتجاج که خودِ زمان با آفرینش جهان آغاز میگردد، عقیده به وجود پیشینی زمان قبل از آفرینش را تخطئه کرد. آیا ما نیز میتوانیم چنین پرسشی را در پرتو علم جدید و کیهان شناسی نوین مطرح سازیم؟ به عقیده من، پاسخ این پرسش یک آری توام با احتیاط است و با بینش اگوستین درباره آفرینش زمان توسط خداوند از وجوه اشتراک بسیاری برخوردار است.
امروزه کیهان شناسی فیزیکی، مستقیما در حوزهی آکادمی علمی مطرح است ولی در عین حال تلاش میکند تا از عهدهی پاسخگویی به این گونه پرسشها نیز برآید. کیهان شناسی آن شعبه از علم است که به مطالعه کیهان به سان یک کل، میپردازد؛ گرچه ارائه پاسخی کافی به پرسشهای بنیادین علمی و فلسفی که در این روند مطرح میشوند، فوق العاده دشوار است. مطابق با بهترین نظریهای که در اختیار داریم، یعنی نظریه نسبیت آلبرت انیشتین، فضا و زمان بخشهایی از یک تشعب چهاربعدیاند که فضا-زمان نامیده شده است. علاوه بر این، فضا-زمان، یک موجود پویای[۴] فیزیکی است و نه صرفا یک مفهوم انتزاعی ریاضی. فضا-زمان پاسخگوی پراکندگی ماده در حیطهی خود است. با حرکت ماده، هندسه فضا-زمان به طور پیوسته تغییر یافته و این تغییرات به نوبهی خود، در حرکت ماده، تغییر ایجاد میکند. معادلات میدان اینشتین که عبارتست از Rµ-۰٫۵Rgµ=۸πTµ آن شعبه از علم استاین برهم کنش پیچیده را تشریح میکند. برای به کارگیری این معادلات انتزاعی در مورد جهان، ما باید به نتایج تجربی مشاهدات اخترشناسی تا زمان کار ادوین هابل[۵] در نیمه دههی ۱۹۲۰، به عقب برگردیم.
مشاهدات هابل و تایید متعاقب آنها در مقیاسهای بسیار گسترده تر، به ما نشان داد که جهان در مقیاس بزرگ به طور قابل ملاحظهای یکنواخت[۶] است یعنی: پراکندگی خوشههای کهکشانها، همگن[۷] و همسانگرد[۸] است. با این فرض، نظریه اینشتین پیش بینی میکند که جهان از یک اندازهی بینهایت کوچک است و حرارتی فوق العاده، در حال انبساط میباشد. این انبساط طی رویدادی که انفجار بزرگ داغ[۹] نامیده شده و آغاز زمان یا زمان صفر (t=0)، تلقی میگردد، صورت گرفته است.
از آن به بعد، وقوع یکی از این سه حالت محتمل است: جهان ممکن است تا بزرگترین اندازهی خود گسترش یافته و سپس در حدود یکصد میلیارد سال بعد با بازگشت به حرارتی نامتناهی، از نو فرو پاشد( مدل انفجار بزرگ کروی بسته) و احتمال دارد همچون جهانی تخت و هموار یا اینکه یه سان چیزی که شکلش به یک زین شبیه است، تا ابد گسترده و سرد شود.
(دو مدل از انفجار بزرگ باز). بدین سان مطابق با انفجار بزرگ برای آینده دور، دو شق انجماد یا گداختن مطرح است. اخترشناسان دربارهی آینده جهان هنوز مطمئن نیستند. محتملترین حالت، انبساط و سرد شدن ابدی آن است. خواه هموار و تخت باشد یا اندکی باز. در حال حاضر، توضیح انفجار بزرگ با مشکلات فنی همراه است. چرا جهان اساسا هموار و تخت(یا به میران بسیار اندکی باز) است؟ چرا علی الظاهر ماده بیش از ضد ماده است؟ چرا جهان این چنین همگن و همسانگرد به نظر میرسد؟ مسئله افق[۱۰] و مشکلاتی مانند آن. «کیهان شناسی تورمی»[۱۱]– ابتکار فیزیکدانی از ام.آی.تی[۱۲] به نام الن گوث[۱۳]-روشی را برای پاسخ به بسیاری از این پرسشها ارائه نمود ولی مسئله زمان صفر (t=0) را حل نکرد.
بدین سان، تکلیف ما با آن نقطه آغاز چیست؟ به دلیل تحقیقات نظری کیهان شناسی همچون راجر پن رز[۱۴] و استفن هاکینگ[۱۵]، ما میدانیم که اگر نسبیت عام، صحیح باشد و اگر برخی فرضیات بسیار معقول را دربارهی ماده موجود در جهان فراهم آوریم، در آن صورت، زمان صفر (t=0) یک تکینگی مطلق است و بنابراین کیهان شناسی استاندارد نمیتواند به ورای آن دست یابد. زمان صفر (t=0) آنچه را که فیزیکدانی به نام جان ویلر[۱۶] بزرگترین بحران در کتابهای فیزیک مینامد، پدید آورد. زیرا چگونه علم- با ابتناء بر این پیش فرض که هر وضعیتی نتیجهی وضعیت سابق خود است- میتواند وضعیتی نامعلول یعنی پدیدهای بدون علت را مورد بحث قرار دهد؟ آیا ممکن است نظریه اینشتین، نادرست باشد؟
در همین حال، انفجار بزرگ از جهات عدیده مورد توجه فراوان بوده است. برخی از جمله پاپ پی یس دورازدهم[۱۷] و رابرت جاسترو[۱۸] – رییس مرکز فضایی گودارد وابسته به ناسا-، و در همین اواخر مسیحیان پروتستان و محافظهکار، به علاوه غالب میکنند که خداوند در حقیقت جهان را از عدم سابق آفرید. دیگران از جمله عالم الهیات جرج لیندبک و کیهان شناس یسوعی، ویلیام استوجر[۱۹] از رصدخانهی واتیکان و نیز بیوشیمیست و عضو کلیسای انگلستان، آرتور پیکاک[۲۰]؛ از نظر الهیات، اهمیتی اندک-اگر نگوییم هیچ-برای زمان صفر (t=0) قائلاند؛ گرچه پیکاک و به میزانی کمتر استوجر، پیوندهای بسیار مهم و گسترده ای را جاهای دیگر، بین علم و الهیات مییابند. و دیدگاه آخر، یک موضع اکیدا دوجهانی است که بر وفق آنعلم و دین، علی الاصول هیچ اشتراکی ندارند. این موضع، به یک اندازه مورد پذیرش تعداد زیادی از دانشمندان و محققان دینی قرار گرفته است.
[۱] .augustine
[۲] confessions
[۳] The city of God
[۴] .dynamic
[۵] . E.Hubble
[۶] .uniform
[۷] .homogeneous
[۸] .isotropic
[۹] .hot big bang
[۱۰] .the horizon problem
[۱۱] .inflationary cosmology
[۱۲] .(MIT)
[۱۳] .A. Guth
[۱۴] .R. Penrose
[۱۵] .S. Hawking
[۱۶] .J. Wheeler
[۱۷] .Pope Pius XII
[۱۸] .R.Jastrow
[۱۹] .w. stoeger
[۲۰] A. Peacocke